در مورد مسئله دوم: بهترين راهي كه ميتوان فهميد كه آيا خداوند مرا دوست دارد، اين است كه به قلب خود رجوع كرده و ببينم: آيا من او را دوست دارم و به آنچه براي من پسنديده و از من خواسته، راضي بوده و عشق ميورزم؟ با او بودن و راز و نياز با او را بهتر ميپسندم و بر كارهاي ديگر ترجيح ميدهم؟ آيا دوستان او و نشانه هاي وي را دوست دارم؟
واضح است كه خداوند با انجام فرائض و اعمالي كه به آنها امر فرموده (مثل نماز، روزه، جهاد، امر به معروف، احترام به والدين و...) خشنود است و از منهيات ناراضي. در روايتي از حضرت امام باقر همين معنا را مييابيم: خدا سه چيز را در سه چيز ديگر پوشانده: خشنودي اش را در طاعتش قرار داده، پس هيچ طاعتي را كم مشمار، شايد رضايت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصيت پوشانده، پس معصيتي را ناچيز مشمار، شايد خشم او در آن معصيت باشد. سوم: اوليائش را در مردمان پنهان كرده، پس كسي را تحقير مكن! شايد همو ولي خدا باشد. بحارالانوار، ج 75، ص 187، حديث 27.
بنابراين وقتي به كار خوبي دست ميزنيد و نيت قربة الي الله ميكنيد، در مسير رضاي الهي قرار گرفته ايد امإ؛ وقتي به كار ناشايستي دست مييازيد، از اين رضايت دور شده ايد.
نظرات شما عزیزان: